هوهوخان با مطالب متنوع برای کودکان و نوجوانان و بزرگسالان

محل لوگو

چوپان کوچک قسمت هشتم: سلمانی با قیچی خیاطی


چوپان کوچک

نویسنده : محمد جواد

 

قسمت  هشتم : سلما نی با قیچی خیاطی

 

 

بعد از صبحانه دایی رضا به سر کار می رود .مش رحمان به آشپزخانه می رود .

چشمانش ازچیزی که می بیند برق می زند ! یک قیچی بزرگ خیا طی ! .

درحالی که دها ن قیچی را با ز و بسته می کند به سمت گوسفند ها میرود

و می گوید : آ ماده شید می خوام سلمونی تون کنم .

گوسفند ها دو تا پا دارند دوتا پای دیگر هم قرض می کنند و فرار می کنند .

مش رحما ن هم در حا لیکه آ نها را تعقیب می کند می گوید : گوسفند

کاکلی کی دیده ؟ یه روز اومدن شهر ببین خودشون رو به چه شکلی

درست کردن ! . گوسفندها بع بع کنا ن از این اتاق به آن اتاق فرار

می کنند و مش رحمان هم پشت سرشان .

در این تعقیب و گریزها پای مش رحما ن به پا یه میز می گیرد و با مغز به

زمین می افتد و عینکش از چشمش می افتد . بدون عینک همه چیز

جلو چشمش تیره و تا ر است .

بلند می شود و به تعقیب ادامه می دهد .

یک نفر به چنگش می افتد . ایوب که در دستان مش رحمان گیر افتاده

می گوید : مش رحمان من ایوبم گوسفند نیستم .

کبری خانم مادر ایوب از آشپزخانه بیرون می آید و عینکش مش رحما ن

را به او می دهد و می گوید : آخه مش رحمان کی با قیچی خیا طی مو

کوتاه می کنه ؟ ! همه بچه ها باید تمیزبا شند شیک و زیبا با شند ،

باید موی سرشان رابه بهترین شکل اصلاح کنند تا زیبا باشند اما مدل های

خارجی خوب نیستند و زشت هستند ، ما ایرانی هستیم و مسلمانیم ،

نباید مدل موهایمان را به شکل خارجی ها در بیاوریم .

بعضی مد لهای خارجی معنی بدی دارند و نشانه گروه های بد و دشمن

هستند ، اگر ما سرمان را به شکل دشمنا ن اسلام و ایران در بیاوریم

یعنی آنها را قبول داریم .

با پا در میانی مادر ایوب ، مش رحما ن بی خیا ل کوتاه کردن پشم گوسفندان می شود .

  انتشار : ۱۶ تیر ۱۳۹۷               تعداد بازدید : 54

دیدگاه های کاربران (0)

هوهو خان در خدمت کودکان ایران

فید خبر خوان    نقشه سایت    تماس با ما