هوهوخان با مطالب متنوع برای کودکان و نوجوانان و بزرگسالان

محل لوگو

این قسمت : بازرگان خسیس


قصه های آقا بزرگ

نویسنده : محمد جواد

این قسمت : بازرگان خسیس

در روزگاران قدیم ، بازرگانان از شهرهای دور و نزدیک برای خرید قند و شکر به

شکرستان می آمدند . در بازار شکرستان مردی ثروتمند و خسیس به نام

خواجه منوچهر مغازه داشت . او با بازرگانان شهرهای مختلف که به شکرستان

می آمدند دوست شده بود و در سفرهای تجاریش به شهرهای مختلف ، به منزل

بازرگانان می رفت و اطراق می کرد . بازرگانان هم در مقابل هر وقت که گذرشان

به شکرستان می افتاد به منز ل او می آمدند .

این بود تا اینکه یک روز بازرگانی اصفهانی به نام شهرام به منزل خواجه منوچهر آمد .

خواجه منوچهر بعد از چاق سلامتی و خوش و بش با خواجه شهرام ، از غلامش

خواست تا شهرام را به باغش ببرد تا با گردش و استراحت در باغ ، خستگی سفر

از تنش بیرون بیاید .

آن دو به باغ رفتند . باغی بسیار زیبا و سرسبز با درختان مختلف میوه ، سیب و

گلابی و هلو و آلو و زرد آلو غلام سیب بزرگی از درخت چید و به خواجه شهرام

تعارف کرد اما خواجه دست غلام را رد کرد و گفت که میل ندارم .

برای خواندن ادامه داستان به کتابخانه های دیجیتال مراجعه

بفرمایید .

در گوگل " کتاب قصه های اقا بزرگ را جستجو بفرمایید .

 

  انتشار : ۱ مهر ۱۳۹۷               تعداد بازدید : 43

برچسب های مهم

دیدگاه های کاربران (0)

هوهو خان در خدمت کودکان ایران

فید خبر خوان    نقشه سایت    تماس با ما